آی آدمها که مادر دارید، آی آدمها که مثل من بی مادر نیستید، همه دنیا هم که جمع شود و مهربانی کند با تو، همه دنیا را هم که داشته باشی، ولی مادر نداشته باشی! گاهی شب ها به این امید می خوابی که شاید در خواب بینیش، گاهی در مسیر دانشگاه تا خانه صورتت خیس میشد و تو هی تند تند پاکش می کنی، باز خیس می شود. مادر نداری که سر به شانه اش بزاری و آرام بگیری! تو که مادر داری، برو سر بزار به روی شونه اش، خیره شو در نگاهش! مادر که نداشته باشی، انگار هیچ نداری...