خ ر ا ب آ ب ا د

این شعر را برای تو می گویم/در یک غروب تشنه تابستان/در نیمه های این ره شوم آغاز/در کهنه گور این غم بی پایان

خ ر ا ب آ ب ا د

این شعر را برای تو می گویم/در یک غروب تشنه تابستان/در نیمه های این ره شوم آغاز/در کهنه گور این غم بی پایان

تولد نرگسی

 تولد نرگس بود با اینکه خیلی خیلی خیلی حالم بد بود و حتی نا نداشتم که از جام بلند بشه .برم . کلی خوش گذشت به من. کلی خندیدم و شوخی کردم . واقعا فکر نمی کردم ؛ تولد یک بچه یکساله بتونه  اینقدر حالم رو بهتر کنه.  ولی شب وقتی برگشتیم خونه کلی علی عصبانی بود که من زیاد شیطنت کردم و زیاد بادکنک ترکوندم و زیاد به همه گیر دادم و مسخره بازی در آوردم. خوب دوست داشتمممممم! دوست داشتم بپرم وسط عکس گرفتن بادکنک بترکونم. دوست داشتم هی همه رو اذیت کنم. دووووست داشتم :):):) ولی خوش گذشت بهم و روحی ام و رو خیلی خیلی تازه کرد. نرگس یه هدیه خداست برای همه ما. برای همه ما که روزهای سخت ۸۸ رو پشت  در زندان اوین سپری کردیم . نرگس این دخترک شیطون نازنین من! برای من نوید زندگی است . نوید بودن و خندیدن و ماندن ... نرگس این دخترک زیبای من که جنینی اش پشت در اوین سپری شد! دوستش دارم...


تولدت مبارک نرگسی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد