حالم خوش نیست . سرم درد می کنه .سه - چهار شبی شایدم چند سالی هست که درست نخوابیدم. بشدت احساس تنهایی و کوفتگی می کنم. پریشب ۴ بار یه مطلبی رو تایپ کردم که بزارم روی وبلاگ ولی هر ۴ بار پرید ! و بعدهم لب تاپم سوخت . شایدم نسوخته ولی دیگه کار نمی کنه ! به همین سادگی ...
همه چیز خیلی خیلی ساده تر از اونی که فکر می کنی همیشه اتفاق می افته ....
اینقدر احساس استیصال و تنهایی می کنم که از حرف زدن با خودم هم فرار می کنم . خونه ما هم این روزا خبرای خوشی داره مثل خونه زینب اینا ولی من خوشحال نیستم و هرروز بیشتر در وجود خودم فرو می رم...خیلی خستم از همه زندگی...
چرا گاهی هیچ چیز اونجوری نمیشه که می خوای و برعکس می شه ؟!!؟ به همین سادگی!!!
من باید عوض بشم چون این خودم و دوست ندارم ! خود عصبانی خود بی انصاف خود بی توجه ! من باید عوض بشم و فقط ۲۴ ساعت وقت گذاشتم برای خودم تا امشب ساعت ۱۲!!!!! به همین سادگی !
مشکلات سالهای گذشته وحشتناک کم صبر و خشنم کرده .اعتماد برام سخته ! دلدادگی برام سخته ! بی انصاف شدم ! و به اطرافم وحشتناک کم توجه . یا بهتر بگم به خودم و خودش ! من باید عوض بشم ! به همین سادگی...