خ ر ا ب آ ب ا د

این شعر را برای تو می گویم/در یک غروب تشنه تابستان/در نیمه های این ره شوم آغاز/در کهنه گور این غم بی پایان

خ ر ا ب آ ب ا د

این شعر را برای تو می گویم/در یک غروب تشنه تابستان/در نیمه های این ره شوم آغاز/در کهنه گور این غم بی پایان

زایشی نو

نمی دانم از بی خوابی شبهای دراز و بی پایان زندگیم است این سکوت و تنهایی طلبیم یا از سر بی ذوقی ذهنم در ازدحام روزهای شلوغ این ماههای کشدار تابستانیم ...مثلم شده است زن آبستنی که نه ماه و نه روز باردار است ولی حالا آنقدر نزاییده جنینش دیگر نمی خواهد بدنیا بیاید .آنقدر بزرگ شده است که دیگر زاده نمی شود بلکه باید بمیرد و تکه تکه شود تا دفع شود . مثلم درست مانند مادری است که آنقدر نزایید که مرد و حالا نقل من است که انقدر ننوشتم از روزهای درهم و برهم زندگیم در این تابستان تبدار و گرم، که دیگر نوشتنم نمی آید و باید آنقدر زور بزنم تا محض رضای خاطر نازنین دوست، ۴ کلمه کنار هم ردیف شوند که خالی از معنایند ولی خالی از لطف نیستند ... 

این روزا! این روزهای عجیب و بی انتها ! آن لحظه که آخرین امضا انصرافم را گرفتم از دانشگاه آخرین رشته ارتباطیم با همه یکسال خاطرهایمان از دانشکده زبان ، از کوچه پس کوچه ها ، از دانشگاه تا شرکت تو و از پارک لاله و ناهار های دونفریمان بریده شد ...انگار قرار بود فقط یکسال در این دانشکده درس بخوانم تا بیشتر روزهایمان در کنار هم عصر شود و سرنوشتمان  به یکدیگر گره بخورد نازنین همسرم... 

حالا این روزا ! در شرکت و در دانشکده جدید نمی دانم چه چیز انتظارم را می کشد ولی من انتظارش را می کشم که سخت محتاج روزهایی از نو هستیم ... 

نظرات 10 + ارسال نظر
علی کلائی جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 12:41 HTTp://navaney1.blogspot.com

در شرکت و دانشگاه جدید . مراقب خودت باش ریحانه . خوبی ؟ خوشی ؟
بنویس که قلمت ستودنی است ریحانه عزیز
پاینده باشی
یا حق

علی عبدی شنبه 23 شهریور 1387 ساعت 00:54 http://www.i-anima.blogspot.com

نازنین همسر را خوب آمدی ریحانه. لینک من را هم بی زحمت درست کن.
خدا پشت و پناه تو و نازنین همسرت باشد.
دوستتان دارم. مخصوصا نازنین همسرت را.

خیلی مخلصیم

Zeinabs شنبه 23 شهریور 1387 ساعت 11:07

... گهواره تکرار را ترک گفتم
در سرزمینی بی پرنده و بی بهار

نخستین سفرم باز آمدن بود ازچشم اندازهای امید فرسای ماسه و خار،
بی آن که با نخستین قدم های نا آزموده نوپائی خویش
به راهی دور رفته باشم

نخستین سفرم
باز آمدن بود
...
( شاملو)

لاله شنبه 23 شهریور 1387 ساعت 11:19 http://wildtulip.blogfa.com

نمی‌دانم چه باید بگویم... قشنگ بود چون غم داشت یا... درست مثل روزهای داغ تابستان...
این تابستان هرگز فراموشمان نخواهد کرد... مطمئنم.
بنویس بانو...

دارکوب یکشنبه 24 شهریور 1387 ساعت 21:53 http://baghemakhfi.blogfa.com

ان شالله که خیر است

علی عبدی پنج‌شنبه 28 شهریور 1387 ساعت 23:09 http://www.i-anima.blogspot.com

لینک من رو درست کن
آهااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
بی معرفت!

مرجان یکشنبه 31 شهریور 1387 ساعت 21:15 http://tara65.blogsky.com

اما لحظه ای رسید/لحظه پریدن و رها شدن/میون بیم و امید...بیشتر از اونی که تصورشو کنی خوشحالم ریحان...خوشحالم که هستی آنطور که شایسته زندگان است.

عبدالرضا احمدی سه‌شنبه 2 مهر 1387 ساعت 20:22 http://abdorezaahmadi2.blogfa.com

Let there be peace in the world
Let us all see peace and not war
Let us all have peace in the world
Let all our statesmen know no violence
Let all love peace with warm vehemence
Let all be clothed with passionate patience
Let all respect peace with real reverence
Let peace pervade every political terrain
Let peace calm the spirits of every domain
Let peace be at peace with every reign
Let each achieve peace with poor pain
Peace, to you we plead: come to us
Peace, we entreat you: deign on us
Peace, we want you: envelope us
Let our homes be adorned with peace
Let our streets be paved with peace
Let our cities be set on a hilltop of peace
Let peace taint our every thought
Let there be peace, let peace never cease
Let there be peace, let war forever cease

سهراب چهارشنبه 3 مهر 1387 ساعت 15:33 http://www.tabriz-peygiri.blogfa.com/

وبلاگ پیگیری وضعیت دانشجویان دانشگاه تبریز

همه باید یکصدا از ظلمی که بر هموطنان آذربایجانی میرود اظهار نفرت کنیم و آنها را در راستای حقوق برابر فرهنگی یاری کنیم.

سحر چهارشنبه 10 مهر 1387 ساعت 01:06 http://shabkhoon.blogfa.com

روزهایت آفتابی عزیز هم غصه !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد