خ ر ا ب آ ب ا د

این شعر را برای تو می گویم/در یک غروب تشنه تابستان/در نیمه های این ره شوم آغاز/در کهنه گور این غم بی پایان

خ ر ا ب آ ب ا د

این شعر را برای تو می گویم/در یک غروب تشنه تابستان/در نیمه های این ره شوم آغاز/در کهنه گور این غم بی پایان

انتهای آن شب سرد و سخت...

گر گرفته بودم. احساس می کردم در وجودم ، در صورتم، در دستانم و در پاهایم آتشی بر پاست . انگار کوره ایی در همه تنم روشن بود و من در این آتش باید آنقدر می سوختم تا تمام شوم . و قلبم . این قلبم بود که آرام و آهسته دردش همه وجودم را در می نوردید و نفس سخت بود و جانکاه.حالم آنقدر غریب بود  که خودم را هم باوری نبودش...

از یک بعد از ظهر خنده و شوخی به شبی چنین سرد و سخت و دردآور رسیدن خودش دردی بزرگ بود بر همه دردهایم و انتظار طلوع خورشید انگار انتظاری مهال بود و بی انتها...

ولی

در همین شب سرد و سخت و بی انتها، دستانی بود که عاشقانه تیمارم می کرد. دستانی که با صبر و حوصله بر صورتم کشیده می شد تا شاید سردی آب اندکی از تبم را بکاهد. مردی بود در کنارم که با همه خسته گی از روزی پرکار، بیدار مانده بود تا شاید نشانی از بهبودی در صورتم ببیند و من فقط می نگریستم این همه فداکاری را و من چقدر کوچک بودم در آن لحظات در مقابل دریایی از مهر و محبتی که روبرویم روی زمین نشسته بود و می پرسید بهتری!؟

خورشید طلوع کرد و شب تمام شد و حالا امروز نه از تب ، نه از آتش، نه از درد و  نه از هیچ چیز آزار دهنده دیگری خبری نیست . تنها از آن شب برایم خاطره یی مانده است و یک دنیا عشق.

 

***

دوستش داشتم . به اندازه هلیا و بانوی آذری . با گیله مرد و بانوی آذری عشق را فریاد کرده بودم. با هلیا به شهری بازگشته بودم که دوباره دوستش می داشتم . عشقش فریاد نمی کرد ولی وجودت را ذره ذره آب می کرد و می سوزاند.

دیر رسیدم درست مثل همیشه دیر رسیدم و گاهی چقدر در پایان سفر برایم حسرتی ماند و افسوسی بی پایان .

و حالا سخت دلگیرم از اینکه حتی به مراسم تشیعش نرسیدم تا بدرقه اش کنم تا جهانی دیگر، همانطور که او بارها مرا بدرقه کرده بود تا دنیای عشق و زندگی ....

روحش شاد که روحم را هربار نام هلیا را زیر لب زمزمه می کنم روحم شاد می شود...

سایت مرحوم ابراهیمی...

نظرات 1 + ارسال نظر
نوید پنج‌شنبه 30 خرداد 1387 ساعت 18:40 http://iransarzaminam12.blogfa.com

درود
لوگوی حمایت و همبستگی با کمپین برابری خواهی یک میلیون امضا را هم در وبلاگ خود قرار دهید
قوانین تبعیض آمیز باید تغییر کند
14 مرداد روز مشروطه ایران است و
15 مرداد روز همبستگی با برابری خواهی
بعد از بیش از یک قرن همچنان تلاش برای تغییر قوانین تبعیض آمیز ادامه دارد .
خدا روح خود را در کالبد انسان دمید .. همین
روح خدا در همه ی انسانها دمیده شده پس چرا فقط زن در قوانین شهروندی ، مدنی و قضایی درجه دوم به حساب می اید .
این کد لوگو است
لطفن به دوستانتان هم بفرستید
ما را در این همبستگی یاری دهید

<a href="http://www.change4equality.net/"><img border="1" src="http://i28.tinypic.com/keulg3.jpg" width="155" height="155"></a><p>

پایدار باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد