خ ر ا ب آ ب ا د

این شعر را برای تو می گویم/در یک غروب تشنه تابستان/در نیمه های این ره شوم آغاز/در کهنه گور این غم بی پایان

خ ر ا ب آ ب ا د

این شعر را برای تو می گویم/در یک غروب تشنه تابستان/در نیمه های این ره شوم آغاز/در کهنه گور این غم بی پایان

اتوبان

سالها می گذره از اون شب تنها و تاریک توی اتوبان صدر که بر خلاف جهت حرکت ماشین ها پیاده کنار بزرگراه راه رفتم و امروز باز حال و هوای ابری روزهام منو کشید کنار بزرگراه مدرس ...

ولی اینبار نه برخلاف که در جهت اونا حرکت کردم . مثل یه موج آروم و آهسته توی دریای مواج . گاهی باید در جهت شنا کرد شاید که زندگی بر روی غلتک آروم خودش برگرده ...شاید بارون بزنه در روزهایم...

همیشه خیلی زود دیر میشه و دلم ابری ابری این روزها ...

نظرات 1 + ارسال نظر
ارتباط چهارشنبه 8 خرداد 1387 ساعت 08:09 http://www.ertebat.blogsky.com

برگ در انتهای زوال می افتد و میوه در انتهای کمال
بنگر که چگونه می افتی
چون برگی زرد یا سیبی سرخ ؟
---------------------------------------------------------
بکاریم نهالی سر هر پیچ کلام ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد