خ ر ا ب آ ب ا د

این شعر را برای تو می گویم/در یک غروب تشنه تابستان/در نیمه های این ره شوم آغاز/در کهنه گور این غم بی پایان

خ ر ا ب آ ب ا د

این شعر را برای تو می گویم/در یک غروب تشنه تابستان/در نیمه های این ره شوم آغاز/در کهنه گور این غم بی پایان

چنان بی هوا بالا و  پایین می برتت که نمی فهمی کی توی اوج بودی و کی سقوط کردی . کارهای خدا عجیبه خیلی عجیب ... دوست دارم بنویسم ولی انگار قلم با من همراه نیست...هر چیزی یه قصه یی داره ....
نظرات 6 + ارسال نظر
دمدمی پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1387 ساعت 19:49 http://daam.blogsky.com/

این بلاگ گویا از آن یک انجمنی تاریخ گذشته است! ناراحت نشوید، شوخی بود اما اینطور نشان می دهد. از لینک ها مطالب و الباقی قضایا.
راجع به این پست نظر خاصی نداریم چون راجع به خدا نظرات خوبی نداریم! پس نظرات عام را نمی توانیم خیلی خاص بیان کنیم.

محمد یکشنبه 29 اردیبهشت 1387 ساعت 14:35 http://www.bidekohan.blogfa.com

سلام.
از سبک حرفات خیلی خوشم اومد. خوب می نویسی. خوشحال می شم از نوشته های جدیدت بی خبر نمونم.
موفق باشی.

علی کلائی یکشنبه 29 اردیبهشت 1387 ساعت 23:45 http://navaney1.blogspot.com

هر چیزی قصه ای داره . همه آدمها قصه دارن . کاش قصه هممون خوب تموم شه . کاش قصه من هم زود و خوب تموم شه
سه خط بیشتر نبود . ولی ریختی بهم منو دختر
داش علی گلم رو سلام برسون
یا حق

عطیه وحیدمنش دوشنبه 30 اردیبهشت 1387 ساعت 20:25 http://fardayevatan.blogspot.com

و هر قصه ای پایانی ...

سحر چهارشنبه 1 خرداد 1387 ساعت 19:57 http://shabkhoon.blogfa.com

دیگه گریه دلو وا نمی کنه...

لاله جمعه 3 خرداد 1387 ساعت 20:36 http://wildtulip.blogfa.com/

من اما مانده ام در قصه ی زندگی ام...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد